نمایشگاه کتاب اردیبهشت 92
سلام قهرمانم هفته پیش با خاله ساره و مامانی رفتیم نمایشگاه کتاب مصلی .این اولین تجربه ما باشما بدون وسیله شخصی و بابایی بود . برای شما و ما تجربه خوبی بود هم سوار اتوبوس شدی ( صندلی عقب نشستیم و تمام راه تا تجریش محو خیابانها بودی ) هم قطار زیر زمینی ( مترو ) در قطار مرتب سوال میکردی چرا حرکت نمیکنه ؟ آخه متوجه حرکت قطارنمیشدی . اصلا فکرشو نمیکردم انقدر سریع روی کاغذت نقاشی با دقت و به این دقیقی بکشی آفرین نقاش کوچولوی مامان در نمایشگاه صورتت را گریم کردی و موش شدی . حسابی ذوق کردی . از خونه حلیم با خوراکی آورده بودم رفتیم تو چمنها و با خاله نشستیم و خوردیم . تجربه خوبی بود .شما هم خیلی آقا بودی...