درد و دلهای مادرانه
پسرکم چند وقتی بود اصلا نمیتونستم برات مطلب و خاطراتت رو بنویسم چون عکسهات توی فلش خاله ساره بود و فلش رو من گم کردم و حسابی ذهن منو مشغول کرده بود ولی دیشب دیگه تصمیم گرفتم بیخیال بشم و خاطرات جامونده ات رو توی کاغذم مرتب کردم و حالا میخوام دونه به دونه برات پست کنم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی