امیرصدراامیرصدرا، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 25 روز سن داره

دنیای کودکانه و امیرصدرا

امیرصدرا و آب شدن دل مامانی

1392/9/5 12:00
232 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسرکم

صبح که بغلت کردم ببرمت بالا پیش مامان عزیز بخوابی در راه بیدار شدی و گفتی:

چرا داری منو میبری بالا ؟ میخواهی بری سر کار ؟ 

دل مامانی حسابی گرفت ناراحتناراحتو نمیدونستم چی بگم که غصه نخوری . خلاصه مجبور شدم پیشت بالا بخوابم تا دوباره خوابت برد .

در راه فکرم به شما بود که وقتی بیدار میشی چقدر غصه میخوری ساعت 10 بهات تماس گرفتم گریه میکردی چرا منو نبردی منم بهت قول دادم زود میام میبرمت هیئت طبل بزنی و ازت خواستم گریه نکنی و بخندی .گریه

قربون پسر فهمیده ام بشم . ببخشید مامانی

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان رادمهر جوجو
28 آبان 92 16:40
عزیزم نیستی کجایی ؟ امیرصدرا جون خوبه عزیزم ببخشید شما نظراتون و خصوصی می فرستادید من قسمت نظرات خصوصیم فعال نبود هیچ کدام و نمی دیدم خلاصه ببخشید بازدیداتون و بی جواب گذاشتم من و رادمهری که روزی یکبارو به وبلاگ شما سرمی زنیم چون رادمهر از سایت های زبان انگلیسی که گذاشتید استفاده می کنه و تو دنیای مجازی امیر صدرا رو خوب می شناسه همین که عکس امیرصدرا رو می بینه می گه این امیرصدراست مطمئن باشید ما هرروز به شما سرمی زنیم سمیه جان سلام خوبم البته نه کاملا. چون پسرکم برای مهد رفتن همکاری نمیکنه و حسابی کلافه شدم . درضمن چندباری برات پست گذاشتم جواب ندادی دیگه بیخیال شدم . راستی حالا قسمت نظرات خصوصیت فعال شده ؟ اگه شده جوابمو بده. رادمهری رو هم ببوس . ضمنا منم رادمهر را با امیرصدرا آشنا کرده ام . عکسهاشو دیده . از تجربیاتت بگو .راستی جوابمو بده