قصه میکروبها ( برای همکاری کردن صدرا موقع بیماری ...
قصه میکروبها و ماجرای خلق این قصه قصه دوست داشتنی صدرا داستان این قصه از اونجایی به ذهنم رسید که صدرا بخاطر مریضی های پی در پی باید دارو میخورد و ضعیف شده بود و دیگه به سختی دارو میخورد و در مایعات و آبمیوه خوردن همکاری نمیکرد و واسه دستشویی رفتن هم خیلی همکاری نمیکرد ( البته طفلکی حق داشت چون خوردن مایعات برای بیرون رفتن ویروس از بدن خیلی لازم بود و این باعث می شد مرتب نیاز به دستشویی پیدا کنه و حوصلش نمیگرفت ) تا اینکه تصمیم گرفتم کاری کنم تا براش جنبه رقابتی پیدا کنه و سرگرم کننده بشه . انقدر از این قصه خوشش اومده بود و که هر کاری میخاست بکنه باید قصه میکروبها را همزمان با انجام اون کار تعریف میکردم ( درهربار خوردن آ...
نویسنده :
مامان امیرصدرا
13:29