امیرصدراامیرصدرا، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

دنیای کودکانه و امیرصدرا

امیر صدرا و لجباری های اواخر 3 سالگی

این روزها خیلی لجباز شده ای مثلا: 1- حسابی برای دستشویی رفتنت بازیگوشی میکنی . وقتی میفهمی دستشویی داری دیگه یکجا بند نمیشی و شروع میکنی به حرف زدن و راه رفتن . برای اینکه نری دستشویی دور اتاق میدوی بالا پایین میپری خلاصه به هر نحوی شده میخواهی حواستو پرت کنی تا نری . هر کاری میکنم اصلا علاقمند نمیشی. اول: ترسوندمت که اگه نگه داری میکروبهای دلت زیاد میشه اونجا خونه درست میکنند اونوقت مجبور میشیم ببریمت بیماریتان بستری بشی. دوما:گفتم گول میکروبا رو نخور .اونها میخوان تو نری دستشویی تا دعوا بشی و پسر خوبی نباشی. سوما: یک دفترچه بهت دادم گفتم هر دفعه بری دستشویی یک برچسب جایزه داری  .اونها رو تو دفترت بچسبون...
8 بهمن 1392

امیرصدرا و بابایی شدنش

سلام شاه پسرم ایام دیماه  ایام  امتحانات مدارس پدر و پسر بدون حضور من بیشتر کنارهم بودید. حالا شدیدا بابایی شده ای و علاقه ات را به بابامهدی  بروز میدهی .  این مساله باعث خوشحالی من نیز شده است .چون تا 3 سال و نیمگی ات همه کارهات را باید من انجام میدادم از دستشویی بردن و شستن و لباس پوشیدن و بغل کردن و خواباندن و ....  هرچی که فکرشو بکنی شدیداً مامانی بودی حتی توی خواب هم اگر بغلت میکرد و میفهمیدی نمیگذاشتی . حالا با بهتر شدن رابطه ات با بابایی منم کمی فراغ بال پیدا کرده ام و ازاینکه از بودن با  همدیگه لذت می برید خوشحالم . از این بابت خدارو شاکرم .   ...
8 بهمن 1392

امیرصدرا و آزمایش طعمهای شیرین و شور و ترش- و مفهوم حل شدن و تغییر شکل

امرو ز خواستم با طعمها آشنا بشی و  4 تا لیوان آب توی سینی گذاشتیم و شکر و آبلیمو و نمک هم آوردیم یکی از لیوانهای آب رو دادم کمی خوردی  بعد گفتم با قاشق نمک بریز  ریختی و هم زدی و بعد گفتم بخور  و پرسیم چطور بود گفتی شور بود . 
29 دی 1392

امیرصدرا و اسباب بازی های جدیدش

علاقه زیادی به اسباب بازیهای اینچنینی داری .و این اسباب بازی جدیدت خیلی سرگرم کننده و جالبه و حسابی سرگرمت میکنه . اینجا از درست کردن این میز و صندلی حسابی احساس قدرت کردی و با غرور با کارت عکس گرفتی. با تمام شیطنتهات فقط موقع انجام این بازی ها حسابی آروم میشی و متفکرانه کار میکنی . آفرین مهندس کوچولو عکس  های دیگه ات را بعدا میزارم   ...
25 دی 1392

امیرصدرا و نمایشگاه اسباب بازی 21 دی92

جمعه بالاخره موفق شدیم بریم نمایشگاه .بابایی باید ظهر میرفت سرکار برای همین ساعت 9و نیم اول وقت اونجا بودیم .خیلی نموندیم .البته یکمیش تقصیر خودت بود .   اینجا محوطه بازی برای بچه ها بود جالب بود نمایشگاه بدی نبود ولی از ساعت 11 دیگه خیلی شلوغ شد .خیلی خرید نکردیم اکثر بازیهای فکری را نمونه اش را داشتی . عکساشو برات بعدا میزارم . برای اینکه نبرمت دستشویی بهانه بابایی را گرفتی از پیش من دور شدی و از پله ها رفتی بالا دنبال بابایی . منم از دور میدیدمت . یک خانمه دید گریه میکنی بردت پیش انتظامات گفت گم شده .منو نگاه میکردی ولی به آقاهه نگفتی مامانم اینه منم هیچی نگفتم دیدم رفتی باهاش . دنبالتون اومدم ببینم چیکارمیکنی تا این...
23 دی 1392

جملات کوتاه کاربردی زبان برای کودک

لیست جملات کوتاه برای آموزش زیر 3 سال و بالای 3 سال :  لطفا توجه کنید کلیه جملات باید با حرکت دست و بدن انجام شوند . اگر همراه با آنها شعر مرتبط با آن نیز خوانده شود تاثیر مفهومی بسیار بالا رفته و همراهی شعر و بازی و جملات کوتاه میسر می گردد .  wash your hands  wash your teeth  brush your hair  wash your face  comb your hair  sit down  stand up  touch your nose  touch your face  touch your ..... بجای تمامی کلمات آخر میتوانید از تمام اعضای بدن یا هر وسیله و جسمی در اطراف خود استفاده نمایید  point to the door&nbs...
23 دی 1392

امیرصدرا و چوب

  علاقه شدید  امیرصدرا به چوب جمع کردن علاقه شدیدت به گرفتن چوب  بدجور فکرمن  به خودش مشغول کرده که این علاقه ات به چوب جمع کردن نشونه چیه و چرا  هرجا چوب ببینی ازش نمیگذری . شمال که بودیم توی حیاط در ماشین باز بود و بابا مشغول مرتب کردن ماشین بود برای رفتن به گردش که وقتی اومدیم توی ماشین بشینیم من و بابا دیدیم تمام صندلی عقب پر از چوب درخت است . در پارک در حیاط خونه چوب گرفتنت داستان شده . برای پارک بردنت اول باید باهات شرط کنم در پارک چوب برنداری دستت بگیری چون خطرناکه . چوب فقط درجنگل و دریا میتونی برداری . گاهی هم با حاجی بابا با چوبات شمشیربازی میکنی .که بخاطر خطرش همیشه دلشوره دارم . ...
7 دی 1392